همت شهبازی

 

اگر معتقد باشيم كه #شعر_معاصر_آذربايجان تنها درچارچوب ادبيات خشن رشد كرده، راه خطا نرفته‌ايم. درست است كه دركنار آن اشعاري با موضوعات غنايي نيز وجود داشته اما همين #ادبيات_غنايي نيز در يك نگرش عميقانه دچار همان سرنوشت اعترض‌آميز شده است. بدين‌معني‌كه در اين نوع ادبيات كه بايد عشق، صميميت و عاطفه بر آن حاكم باشد؛ اين مفاهيم در يك حركت گسترده تبديل به عناصري خشن و غيرعاطفي گرديده و شاعر، باقي‌ماندن در انديشه‌هاي تغزلي را بعنوان يك عنصر سنتي و غيرفعال دانسته است. اين مسئله درگوشة تفكرات او جايگاه بخصوص بازكرده؛ و حتي ميتوان گفت كه درشعر معاصر تبديل به يك ارزش سنتي يا سنت ارزشمند گرديده است. 
بطور كلي به‌دليل ماهيت مظلومانة ملت آذربايجان، فرجام شعر آن نيز به هيچوجه ملايمت رمانتيكانه نداشته است بلكه خواننده سرانجام با نوعي پرخاشگري عاطفي يا با مفاهيم خشن دل‌آزار مواجه گرديده و همواره نفرت و انزجار آنها را نسبت به عوامل مستبدانه طبيعت برانگيخته و اعمال خشونت‌بار اجتماع با عكس‌العمل‌هاي هنر خشن نيز روبرو شده است. 
#ماهيت_تبعيدي_فرهنگ_آذربايجان چيزي است كه هر شاعر روشنفكري را كه پي به ماهيت فرهنگ خود برده، به دفاع از آن مشغول داشته است. به همين خاطر نيز وقتي به خلاقيتهاي هنري روي مي‌آورد، اولين چيزيكه به ذهنش خطور مي‌كند هستيِ به هيچ‌انگاشته شدة فرهنگي است كه مي‌خواهد از هستي آن سخن به ميان بياورد. تسلط فرهنگي و عدم احترام به فرهنگ آذربايجان سبب شده كه متوليان اين فرهنگ هميشه با ديده شك و اعتراض به عملكردهاي فرهنگ حاكم بنگرند. اين عدم اعتماد گاه منجر به تنشهاي غيرآشتي‌جويانه نيز شده، اصرار به خود‌بزرگ‌بيني فرهنگ حاكم، مقاومت انديشه‌گرانة فرهنگ محكوم را برانگيخته است.

منبع: #نقد_شعر_معاصر_آذربایجان 
#همت_شهبازی
#چاپ_دوم / تبریز #نشر_اختر

https://telegram.me/dusharge